-
یک دنیا تنهایی
29 بهمن 1393 10:36
بی تو مثل یه دریام که غرقم توی دردام خستم از این همه بغض بی سر انجام غمت تنهاترم کرد رفاقت کن و برگرد که از تو جز خودت چیزی نمیخوام ...
-
دنیای واقعی
25 اسفند 1392 13:38
همیشه دوست داشتم مثل تو فیلما این دیالوگ رو بگم : " میخوام تنها باشم و قدم بزنم " ، بعد برم ساعت ها قدم بزنم و واسه خودم خلوت کنم . یه چند باریم امتحان کردم اما دیدم فقط واسه چند دقیقه حس خوبی دارم ، بعدش بیشتر از اینکه احساس سبکی بکنم ، احساس تنهایی میکنم ! انگار افتادم وسط جزیره ی آدم خوارها . اون موقس که...
-
تحویل سال
11 اسفند 1392 14:35
تو خونه جای عطر خوبه گل پیچیده بوی سمیه سیگار تحویل میشه سال من بی تو خط میزنم تقویمو رو دیوار
-
دلتنگی
30 دی 1392 13:08
2 سال شد !!! کی فکرشو میکرد به این زودی زمان بگذره ! اما با این حال هیچ چیز باعث نشد فراموش کنم ، نه گذر زمان نه سردی خاک نه ... ؛ انگار همین دیروز بود که یهو آسمون رو سرمون خراب شد . هنوزم تمام لحظه هاش یادمه !! رفتی و غم بزرگی رو دلمون گذاشتی . روحت شاد !! "توو این لحظه هایی که دورم ازت همه خاطره هامونو خط به...
-
دوست معمولی
28 دی 1392 13:45
شبه سختی را گذراندم ، روزهای سخت تری را در پیش دارم ! نگرانم ، گمان میکنم اتفاق های خوبی قرار نیست رخ دهد . و زندگی هنوز هم با من سر ناسازگاری دارد و برایم گوشه چشم نازک میکند . آه ای زندگی ، کمی با ما مهربانی کن . دوستی صمیمانه و روی خوشت را نخواسته ایم ، اصلا بیا باهم دوست معمولی باشیم .
-
من نفرت انگیز !!!
1 دی 1392 12:57
جدیدا یه حس غریبی پیدا کردم !! حس گورو تو Despicable Me . و میدونم آخر قصه ی من به خوبی اون تموم نمیشه !!!!!!!
-
ذهن پریشان
16 شهریور 1392 16:15
: http://today.bloghaa.com بعضی وقتا برای آروم شدن چشمامو میبندم بعضی وقتا به سقف خیره میشم بدونِ دلیل میخندم یه روزایی پامیشم از خواب با یه دلهره حس میکنم تمام دنیا از دستم دلخوره
-
روی خوش
13 تیر 1392 12:59
روی خوش زندگی ، یک کلمه و یا حتی یک جمله ی زیبا . برای من که اینگونه بوده است . چیزی در حد یک نمایش ، سکانس آخر یک فیلم ، رویایی کودکانه . مگر چیزی بیشتر از این هم میتواند باشد ؟ در دنیای واقعی این کلمات مثل توهم است ، مقصدی که دور از دسترس است . تنها بهانه ای است تا تو را مجبور به تلاش بیشتر کند اما در واقع مانند...
-
گذشته
5 تیر 1392 17:16
مدتی است روزهای عمرم را بیهوده می گذرانم و تنها به دنبال نابود کردن گذشته ام هستم . به دنبال فراموش کردن اتفاقهایی که مرا به اینجا رسانده . لحظه هایی که همیشه مثل سایه دنبال من هستند و برای من ، تنها بار سنگینی هستند که باید تا آخر عمر آها را به دوش بکشم . اما انگار قرار است به این نتیجه برسم که با این کار تنها...
-
گاهی
28 اردیبهشت 1392 15:18
گاهی تحمل باید گاهی صبر بیش از اندازه گاهی رسیدن نزدیک نیست گاهی فراموشی بهترین کار است
-
معنی دوست داشتن
10 اردیبهشت 1392 09:54
دیشب با خدا دعوایم شد ...... با هم قهر کردیم ..... فکر کردم دیگر مرا دوست ندارد ...... رفتم گوشه ای نشستم .... چند قطره اشک ریختم..... و خوابم برد ..... صبح که بیدار شدم .... مادرم گفت ... نمیدانی از دیشب تا صبح چه " بارانی " می آمد ...
-
معجزه
22 اسفند 1391 11:04
بازهم دلهره ، باز هم تشویش. خسته ام ازین دنیای بی رحم . دلم یک معجزه میخواهد ، یک حرکت تازه ، یک شروع دوباره . خدایا ، کمی فکر کنی شاید پیامبر دیگری لازم باشد ، شاید عذابی دیگر . پاک کنی نسل این مردم بی رحم و سنگ دل را . من دیگر توان جنگیدن میان آنها را ندارم . دیگر توان گذراندن این همه سختی ، که میگویند امتحان الهیست...
-
ای خدا
3 اسفند 1391 13:20
چند روزیه دلم میخواد یه مطلب جدید بنویسم اما نمیشه . حال و حوصله خودمم ندارم . دست و دل به هیچ کاری نمیاد . امروز این آهنگه هایده رو گوش دادم دیدم شدید با حال و احوال این روزای من جوره ، یه جورایی انگار واسه من گفته . ترجیح دادم اینو جای یه مطلب بذارم . امیدوارم خوشتون بیاد ای خدا ای خدا ای خدا دیگه دنیا واسه من...
-
چـــرا ؟!
25 بهمن 1391 16:57
درگیر چراهایی شدم ، که میدانم هیچگاه جوابی برایشان نیست . درگیر واقعیت هایی ، که نمیشود از آنها فرار کرد . واقعا چرا باید اینطور باشد ؟!! چرا یکسری از چیزها همیشه باید باشد ؟ مثلا چرا همیشه در هر خانواده ای یک نفر پولدار می شود و بقیه به او غبطه می خورند ؟!!! چرا همیشه مشکلات برای آن دسته از آدمهایی است ، که هیچ رفاهی...
-
همین خوبه
18 بهمن 1391 10:59
همین خوبه که غیر از تو همه از خاطرم می رن. هنوز گاهی سراغت رو از این دیوونه می گیرن. به جز تو همه میدونن واست این مرد می میره. واسه همین جدایی تو کسی جدی نمی گیره. همین خوبه که با اینکه چشاتو روی من بستی. تو چند تا خاطره با من هنوزم مشترک هستی. همین خوبه که آرومی و حس می کنی آزادی. که دست کم تو عکسامون هنوزم پیشم...
-
مناجات
18 بهمن 1391 10:28
میخواهمت ، می خوانمت ، می پرستمت . محتاج توام . تنها با وجود تو حس آرامش دارم . تنها در کنار تو احساس امنیت می کنم . پس ، همیشه با تمام وجود ، کنارم باش .
-
مسافر
9 بهمن 1391 11:31
من محمد هستم ، یک مسافر . چند ماهی است پاکم . پاک از همه دلبستگی ها . پاک از همه دوست داشتن ها . پاک از هم آلودگی ها ، شیطنت ها و مهربونی ها . پاک از همه چیز . نه مثل آب زلال که مثل آینه صیقلی و سر . چنان صاف وصیقلی شده ام که دیگر نه چیزی به من می چسبد و نه چیزی به من گیر می کند . حتی چیزی هم به من وابسته نمیشود ، حتی...
-
بدون تو
3 بهمن 1391 12:45
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4 اگه به تو نمی گفتم حرفامو ، اگه نمی گفتم چقدر دوست دارم الان بودی شاید اگه نمی فهمیدی اینو ، که تورو زیادی از حد دوست دارم الان بودی مثل یه سایه همرات اومدم ، مطمئن شم که تو آرامشی نمیدونستم خسته ات میکنم یه روز تورو اگه کمتر میدیدمت ، اگه میزاشتم...
-
دلتنگی
27 دی 1391 09:14
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4 دلتنگم . دلتنگ اون که شادی بخش وجودم بود . اون که حضورش و تشویش آتیش بود و برف . اون که با اومدنش ، غصه ها می رفتند . اون که عمق نگاهش ، استواریه کوه رو هم می لرزوند . . . . .دلتنگم . دلتنگ اون که رفت . رفت و آرامش هم رفت . دلتنگم . دلتنگ آغوش گرم...
-
تنهایی
18 دی 1391 11:24
تنهایی هم عالمی داره واسه خودش .گاهی اوقات خوشحالی که تنهایی . خودت هستی و خودت . اما بعضی وقتها دلت میگیره . دلت می خواد کسی باشه تا باهات هم صحبت بشه ، دوست داری کسی باشه که این تنهایی رو ازت بگیره حتی با گیردادن های الکی ، غر زدناش ، بهانه گیریاش و ... جالبه ؛ وقتی کسی رو داری دنبال تنهایی می گردی ، وقتی هم که...
-
قاصدک
13 دی 1391 09:52
من که یاری ندارم چشم انتظاری ندارم قاصدک برو برو که باتو کاری ندارم قاصدک به چشم من قصه ی یک دردی برو میدونم برای من خبر نیاوردی برو توی ۷ تا آسمون من یه ستاره ندارم کسی که عشق من و به یاد بیاره ندارم ندارم دلی که یک لحظه بیادم بزنه ندارم هیچکسی رو که فک کنی یار منه… قاصدک برو برو که باتو کاری ندارم من که یاری ندارم...
-
زمستان امسال با داستان زمستان ، اثر ویلیام شکسپیر
9 دی 1391 16:44
نمایشی برآمده از کارگاه تئاتر مهدی کوشکی به دعوت گروه تئاتر دیوار با بازیه دوست خوبم امیر حسین باقریان زمان اجرا: از دوم دی ماه 1391 - ساعت 19 مکان اجرا: خانه نمایش آو آدرس: خیابان ولیعصر،میدان فاطمی(جهاد)،ابتدای خیابان شهید گمنام، خیابان جهانمهر،قبل از کوچه ی 6/1، پلاک 26، خانه نمایش آو ***لازم به ذکر است ، ظرفیت...
-
بازگشت
6 دی 1391 17:20
خراب کردن راحترین کار است . خراب کرن یک رابطه ، خراب کردن یک شخصیت و یا یک ویژگی . باید قبل از خراب کردن هر چیزی یک راهی هم برای ساختنش بگذاریم یه چیز شبیه یک پل برای برگشت ...
-
آخر دنیا
3 دی 1391 16:39
انگار جدی جدی 21 دسامبر 2012 آخر زمان بود . انگار جدی ، دنیا تمام شده . واسه من که اینطوریه ، هر چند هنوز زنده ام و نفس میکشم . دنیای صمیمیت و مردونگی ، دنیای شادی و خوش حالی ، دنیای سادگی و یکرنگی ... خلاصه دنیای خوبی ها تموم شد . انگار دیگه قرار نیست روزهای خوب گذشته برامون تکرار بشه . رسیدیم آخر چند سال فراوونی ،...
-
خواستن
29 آذر 1391 17:06
این روزها دلم چیزی نمی خواهد جز یک صندلی کمی باران اندکی مشروب نخی سیگار و فراموشی محض دیگر هیچ
-
شروع
28 آذر 1391 18:05
از تو شروع می کنم از تو که شروع معنای زندگی ام بودی پایان کار چه خواهد شد !!؟ مهم نیست ... نمی دانم نمی خواهم بدانم که دست سرنوشت ما را به کدام سو می کشاند ... اما چیزی که دوست دارم این است دست تقدیر را بگیرم و ببرم آنجایی که آینده اش حوالی بوی عطر بهارنارنج ها باشد ، بوی خوش نرگس مهربانی ها همان حوالی بودن تو ...