چـــرا ؟!


درگیر چراهایی شدم ، که میدانم هیچگاه جوابی برایشان نیست . درگیر واقعیت هایی ، که نمیشود از آنها فرار کرد . واقعا چرا باید اینطور باشد ؟!!

چرا یکسری از چیزها همیشه باید باشد ؟

مثلا چرا همیشه در هر خانواده ای یک نفر پولدار می شود و بقیه به او غبطه می خورند ؟!!!

چرا همیشه مشکلات برای آن دسته از آدمهایی است ، که هیچ رفاهی در زندگی ندارند ؟

چرا تمام مهربانی ها و محبت ها به پول ختم می شود ؟!

چرا همیشه بعضی ها کم می آورند ؟!!؟!!؟!!!؟!؟؟؟؟!!!

نظرات 5 + ارسال نظر

چرا تو این زمونه هر چی احترامه واسه بچه هاییه که بابای پول دار دارن
چرا؟
چرا تو این دنیا کسی به عقیده و طرز فکر آدما کار نداره؟چرا؟
چرا هر کی پولداره خوشکل میشه حتی اگه خوشکل نباشه؟چرا؟
چرا هر چی احترامه به آدمای پودلداره؟واقعا چرا؟حتی این احترام از طرف ادمای متدین بیشتر میشه؟چراااااااااااااااا؟

و خیلی چراهای دیگه
مرسی ازینکه مطلبمو خوندی

Hossein 26 بهمن 1391 ساعت 08:30 ق.ظ http://gahgodar.blog.ir

راستش هیچ کدوم از چراهات رو قبول ندارم
غبطه خوردن رو حسادت می دونم
مشکلات فقط مخصوص آدم های فقیر نیست و هر کسی در زندگی مشکلات سخت و طاقت فرسایی داره که باید بتونه از پسش بر بیاد ، که نمونه هاش دور و برمون زیاد هست
مهربانی و محبتی که به پول ختم بشه ارزشش فقط با همون مبلغ مقایسه میشه و کم آوردن رو نمی فهمم

خیلی خوب حرف میزنی . ولی به نظرم یکم آرمانی میگی ، شبیه فیلم و سریال های ایرانی .

احسان 26 بهمن 1391 ساعت 08:50 ق.ظ http://shorteh.blogfa.com

یادم است خیلی سال پیش، شاید اوایل دهه هفتاد، از تلویزیون فیلمی پخش شد به اسم "افسانه آه"
موضوعش همین بود که نوشتی. برای یک نفر همین سوال پیش آمد، آقایی بنام "آه ظاهر شد و او را به جای آدم پولدار گذاشت، بعد او به چیز دیگری غبطه می خورد دوباره آه آمد و او را جای نفر بعد گذاشت. همینطور گذشت تا دوباره سر جای خودش برگشت. شاید در نظر اول بگوییم این ها چرت و پرت است و به درد همان فیلم می خورد، اما حداقل بخشی از آن جزو واقعیت است و نمی شود انکارش کرد. همیشه مرحله بعدی و دستی بالاتر از دست ما هست، برای همین هم همیشه حس حرکت رو به جلو هست. این هم بخشی از زندگی است. فقط حالا که این حس را داری باید کاری کنی که ساکن نباشی و بروی، به قولی باید بز خود را بکشی و پیشرفت کنی، حاضری بزن را بکشی؟

بالاخره هر کسی تو ذهنش این چرا ها رو داره ، و به جوابشم میرسه . بعضی ها دیر تر بعضی ها زودتر

مهدی 26 بهمن 1391 ساعت 12:50 ب.ظ http://catharsis.blogsky.com

راستش در مورد این پست چیزی نمی تونم بگم چون مطمئنا محکوم میشم به ایده آلیست و آرمانگرا ولی واقعیت اینه که توی گذشته ککمتر کسی میتونه بگه پادشاه زمانه مولانا کی بوده و اگر عنوان شه که اون برای گذشته هست میگم در زمان حال هم کب راحت میگه بهرام بیضایی فیلمهاشرو در زمان ریاست جمهوری چه کسانی کار کرده . بیضایی رو مثال زدم چون بعد از جلسه نقد فیلمش چون خیلی طول کشیده بود دنبال موبایلی میگشت که به خانمش خبر بده و هیچ کس نگفت بیضایی بیچاره است و حتی یه موبایل هم نداره .

عطیه 18 اردیبهشت 1392 ساعت 04:51 ب.ظ

این چرا ها به خدایی ختم میشه که میخواد ظرفیت ایمانمون رو بسنجه و یه جواب واحد داره اونم خودشه خداست!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

پس اگه اینجوریه ما همش در حال سنجیده شدنیم

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد