ای خدا


چند روزیه دلم میخواد یه مطلب جدید بنویسم اما نمیشه . حال و حوصله خودمم ندارم . دست و دل به هیچ کاری نمیاد .

امروز این آهنگه هایده رو گوش دادم دیدم شدید با حال و احوال این روزای من جوره ، یه جورایی انگار واسه من گفته . ترجیح دادم اینو جای یه مطلب بذارم . امیدوارم خوشتون بیاد


ای خدا ای خدا ای خدا


دیگه دنیا واسه من تاریکه     زندگی کوره رهی باریکه

آخر قصه ی من نزدیکه

این منم از همه جا وا مانده     از همه مردم دنیا رانده

رانده و خسته و تنها مانده    

عشق بی غم توی خونه     خنده های بچه گونه

به دلم شد آرزو

بازی عمرمو باختم     آخه امیدی که ساختم

عاقبت شد زیر و رو

تو بر من ای فلک بیداد کردی     دل شاد مرا ناشاد کردی

شکستی در گلویم شوق اواز     نصیبم ناله و فریاد کردی

نظرات 4 + ارسال نظر
هنگامه 3 اسفند 1391 ساعت 02:30 ب.ظ http://pisko.blogsky.com/

هایده همیشه شاهکاره

اگر اهل موسیقی هم باشی دلت که گرفت آهنگ ببزن تارشو گوش کنی و بعد بری سراغ سازت زیر و رو می شی

هایده هیچ موقع تکرار و تکراری نمیشه

Hossein 5 اسفند 1391 ساعت 08:59 ق.ظ http://gahgodar.blog.ir

هنوز خیلی زود هست واسه این حرفا
به جاهای خوبش هم میرسی

امیدوارم زودتر برسیم چون دارم خسته میشم

مهدی 5 اسفند 1391 ساعت 09:20 ق.ظ http://catharsis.blogsky.com

شعرهای هایده رو دوست دارم . هرچند جواد بازیه ولی دوست داشتنیه . مخصوصا برای نسل من و امثال من .

احسان 5 اسفند 1391 ساعت 10:36 ق.ظ http://shorteh.blogfa.com

ای بابا، قرار بود که برسد مژده که ایان غم نخواهد ماند، بیا بیرون دیگه
+می دونی، هایده خیلی دوستت داشت ولی فرصت نشد بهت بگه، اینو واست خوند وقتی بزرگ شدی بدن بهت

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد