روی خوش


روی خوش زندگی ، یک کلمه و یا حتی یک جمله ی زیبا . برای من که اینگونه بوده است . چیزی در حد یک نمایش ، سکانس آخر یک فیلم ، رویایی کودکانه . مگر چیزی بیشتر از این هم میتواند باشد ؟ در دنیای واقعی این کلمات مثل توهم است ، مقصدی که دور از دسترس است . تنها بهانه ای است تا تو را مجبور به تلاش بیشتر کند اما در واقع مانند باتلاق می ماند . هر چه بیشتر تلاش میکنی ، بیشتر فرو میروی و هیچ راه فراری نداری .

پس ای همسفر دنیای پوچ ، دنیای سختی و عذاب آور ؛ برای ادامه راه به دنبال بهانه ی دیگری باش ، تا سرخورده ی توهمات خود نشوی .

زندگی روی خوش ندارد !!!

گذشته


مدتی است روزهای عمرم را بیهوده می گذرانم و تنها به دنبال نابود کردن گذشته ام هستم . به دنبال فراموش کردن اتفاقهایی که مرا به اینجا رسانده . لحظه هایی که همیشه مثل سایه دنبال من هستند و برای من ، تنها بار سنگینی هستند که باید تا آخر عمر آها را به دوش بکشم .
اما انگار قرار است به این نتیجه برسم که با این کار تنها خاطراتم را مرور میکنم . خاطراتی که گاه تلخ و گاهی شیرین بودند . هرچه کنم این گذشته با من است پس بهتر این است یا از آن درس بگیرم یا به حال خودش رهایش کنم . باید تلاش کنم آینده ام را مثل گذشته از دست ندهم .