من محمد هستم ، یک مسافر .
چند ماهی است پاکم . پاک از همه دلبستگی ها . پاک از همه دوست داشتن ها . پاک از هم آلودگی ها ، شیطنت ها و مهربونی ها . پاک از همه چیز .
نه مثل آب زلال که مثل آینه صیقلی و سر . چنان صاف وصیقلی شده ام که دیگر نه چیزی به من می چسبد و نه چیزی به من گیر می کند . حتی چیزی هم به من وابسته نمیشود ، حتی سیگار هم دیگر مرا یاری نمی کند .
من محمد هستم یک مسافر .
مسافر جاده های تنهایی ....
سعی کن با همین پاکی به کسی که اهل دلت هست وابسته بشی و دوستش داشته باشی _ اینجوری طعم بهتری از زندگی رو تجربه میکنی
مهربونی رو هم نثار همه ی آدم های اطرافت کن بی منت
ایشالا همسفر هوبی پیدا کنی
مرسی
پاکی خوبه ولی نه انقدر که خودتون رو یه لکه سفید بین یه دنیا سیاهی بدابید...........
باهات موافقم اما منظور من ازون پاکی این چیزی که شما گفتی نبود
میلاد پیامبر، عید مبارک
جان ؟
از وقتی بابا شدی یجوری شدیا !!!
اسم مسافر تلخه ولی حسش خوبه . این سفرها برای همه پیش اومده و همه توی عمرشون تجربه کردند بعضی یکبار تجربه میکنند و بعضی هزار و یکبار . امیدوارم این آخرین بار مسافر بودنت باشه .
برای کمک روی من هم حساب کن .
مرسی ، حتما
سفرت بخیر اما
تو و دوستی خدا را
چو از این کویر وحشت
به سلامتی گذشتی
به شکوفه ها به باران
برسان سلام ما را
میفهمم...