من که یاری ندارم چشم انتظاری ندارم
قاصدک برو برو که باتو کاری ندارم
قاصدک به چشم من قصه ی یک دردی برو
میدونم برای من خبر نیاوردی برو
توی ۷ تا آسمون من یه ستاره ندارم
کسی که عشق من و به یاد بیاره ندارم
ندارم دلی که یک لحظه بیادم بزنه
ندارم هیچکسی رو که فک کنی یار منه…
قاصدک برو برو که باتو کاری ندارم
من که یاری ندارم چشم انتظاری ندارم
خیلی وقته اونی که براش میمردم دیگه نیست
قاصدک هارو بیادش می شمردم دیگه نیست
خیلی وقته که دارم با تنهایی سر می کنم
همه ی قاصدک های شهر و پر پر می کنم
قاصدک برو برو که باتو کاری ندارم
من که یاری ندارم چشم انتظاری ندارم
اخوان ثالث :
قاصدک هان چه خبر آوردی
از کجا ، از که خبر آوردی
خوش خبر باش ولی
گرد بام و در ما
بی ثمر می گردی .
انتظار خبری نیست مرا
نه ز یار و دیار و دیاری آری .
برو آنجا که تو را منتظرند .
مرسی از اخوان و شما
دیگران یعنی کی ؟
کدوم دیگران ؟
نوشتی موصوع نوشته ، دیگران
منظورت چیه ؟ اگه کسی دیگه گفته این متن رو باید ذکر کنی منبع ش رو
منبعش رو پیدا نکردم اون موقع
خیلی زیبا بود.
یه سوال:
چرا مطالب وبلاگتون خیلی دیر به دیر تازه میشه و مطالب خیلی کمی درش وجود داره؟؟؟
چون من هنوز حرفه ای نشدم تو نوشتن و اینکه وقت کافی هم ندارم ، دیگه شرمنده