خراب کردن راحترین کار است . خراب کرن یک رابطه ، خراب کردن یک شخصیت و یا یک ویژگی . باید قبل از خراب کردن هر چیزی یک راهی هم برای ساختنش بگذاریم یه چیز شبیه یک پل برای برگشت ...
لایک این را در محل کارم بارها به چشم دیده ام. که اگر کارمندی به هر دلیلی می خواهد برود و یا اگر کارفرما به هر دلیلی می خواهد کارگرش را اخراج کند، طوری با هم رفتار کنند که اگر نیاز به بازگشت پیش آمد، بتوانند در چشم هم نگاه کنند و بگویند برو کارت را شروع کن. در هنگامه دلخوری ها هم دیده ام، که باید طوری رفتار کرد که حداقل بتوانیم چشم در چشم، به هم سلام کنیم و لبخند بزنیم.
یه وقتهایی باید قبل تر رفت ُ قبل ساخت اولیه ( پیش از خراب کردن ) شاید اونجا مشکل داشته . چیزی شبیه خانه سازی در ساحل .حتی اگر ویلای خوبی هم باشه به خوبی دریا نیست به همین دلیل خراب بشه بهتره .
کاش بدونیم این دنیا ارزش خراب کردن هیچ چیز را ندارد
میدونیم اما بعضی وقتها فراموش میکنیم
لایک
این را در محل کارم بارها به چشم دیده ام. که اگر کارمندی به هر دلیلی می خواهد برود و یا اگر کارفرما به هر دلیلی می خواهد کارگرش را اخراج کند، طوری با هم رفتار کنند که اگر نیاز به بازگشت پیش آمد، بتوانند در چشم هم نگاه کنند و بگویند برو کارت را شروع کن.
در هنگامه دلخوری ها هم دیده ام، که باید طوری رفتار کرد که حداقل بتوانیم چشم در چشم، به هم سلام کنیم و لبخند بزنیم.
عقل سلیم همینو میگه دیگه
یه وقتهایی باید قبل تر رفت ُ قبل ساخت اولیه ( پیش از خراب کردن ) شاید اونجا مشکل داشته . چیزی شبیه خانه سازی در ساحل .حتی اگر ویلای خوبی هم باشه به خوبی دریا نیست به همین دلیل خراب بشه بهتره .
موافقم ، بعضی وقتها نبودن یه چیز بهتر از بودنشه
خراب کردن....یه حقیقت بزرگه که هیچکس جدیش نمی گیره... بلاخره یکی بهش اهمیت داد
بهتر نیست
قبل خراب کردن یک چیز، چیز بهتری بسازیم
خیلی چیزا بهتره ، اما وقتی داری خراب میکنی فقط داری به خراب کردن فکر میکنی