انگار جدی جدی 21 دسامبر 2012 آخر زمان بود . انگار جدی ، دنیا تمام شده .
واسه من که اینطوریه ، هر چند هنوز زنده ام و نفس میکشم .
دنیای صمیمیت و مردونگی ، دنیای شادی و خوش حالی ، دنیای سادگی و یکرنگی ... خلاصه دنیای خوبی ها تموم شد .
انگار دیگه قرار نیست روزهای خوب گذشته برامون تکرار بشه .
رسیدیم آخر چند سال فراوونی ، از الان باید خودمونو واسه قحطی آماده کنیم .
زندگی همینه ، نمیشه کاریش کرد .
به قول دوستم که همیشه اینجور مواقع ، یه ضرب المثل چینی میگه برام : " سعی کن تو هر شرایطی دنبال یه راهی باشی تا بهت خوش بگذره "
اولا : ضرب المثل را یا نگو یا اگر میگی درست بگو .
ثانیا : از دوستت که این ضرب المثل را استفاده میکنه نام ببر .
ثالثا : آسمون از وقتی یادم میاد همین رنگی ( خاکستری ) بود .
اولا : درستش رو نمیشه گفت
دوما : دوستم میخواد ناشناس بمونه
سوما : واسه ما تا بوده همه چیز همیشه همین جوری ( خاکستری ) بوده .
یعنی دقت کردی آقا مهدی چه وبلاگ بازی شده؟
من چه وبلاگ بازی شدم یا آقا مهدی ؟
آقا مهدی اخوی