شروع


از تو شروع می کنم
از تو که شروع معنای زندگی ام بودی
پایان کار چه خواهد شد !!؟
مهم نیست ...
نمی دانم
نمی خواهم بدانم که دست سرنوشت ما را به کدام سو می کشاند ...
اما چیزی که دوست دارم این است
دست تقدیر را بگیرم و ببرم آنجایی که آینده اش حوالی بوی عطر بهارنارنج ها باشد ، بوی خوش نرگس مهربانی ها
همان حوالی بودن تو ...

نظرات 3 + ارسال نظر
Hossein 30 آذر 1391 ساعت 08:48 ق.ظ http://www.gahgodar.blogsky.com

مبارکه

اینو گذاشتم واسه اونایی که تو بعضی از جاها نیستن

مهدی 2 دی 1391 ساعت 06:35 ب.ظ

خوب بود . موفق باشی . به جمع وبلاگ نویس ها خوش آمدی .

مرسی

عطیه 10 دی 1391 ساعت 05:10 ب.ظ

دل نوشته ی خیلی خوبی بود...

مرسی

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد